مدیر جوان

دلنوشته های یک جوان پرمشغله ایرانی

مدیر جوان

دلنوشته های یک جوان پرمشغله ایرانی

یار تنهایی ها یا تنهاترین یار؟

شنبه, ۲۴ خرداد ۱۳۹۹، ۰۶:۲۳ ب.ظ

به نام خالق زیبایی ها

امروز برام یک روز خاص بود، راستش بعد از چند ماه خانواده بابام (خانواده خودمون و عمو و عمه ها به همراه اهل بیت) دور هم جمع شدیم . واقعاً این بیماری با همه سختی هاش از جنبه هایی مفید بود. یکی از اون جنبه ها اینکه قدر سلامتی را که خدا مفت به ما ارزانی کرده رو بدونیم و دیگه اینکه قدر داشتن خاندانی منسجم رو داشته باشیم و سعی کنیم از لحظاتی که در کنار هم هستیم بیشترین استفاده رو ببریم؛ خلاصه ی کلام واقعاً دیدن عمو و عمه ها برام لذت بخش بود تاجایی که ذهنم درگیر موضوعی شد اونم این که چطور ندیدن فامیل و دوستان و ... این قدر ذهن همه را درگیر کرده ولی این همه سال دوری و نداشتن یک یار دلسوز که مهربانتر از مادر برای آدمه برامون عادی شده !

به زبون دعای فرجش رو زمزمه می کنم ولی در دلم واقعاً چقدر به فکر و یاد ایشان هستم و با وجود نورانیشان زندگی می کنم اینجاست که باید گفت : بهترین یار خلاصی از غم و غصه و تنهایی تبدیل شده به غریب ترین و تنهاترین یارو یاورم!

خدایا من را ببخش به خاطر غفلتی که نسبت به امام زمانم دارم و هنوز نتونستم با چنین وجود باصفایی انس بگیرم.

 

اللهم عجل لولیک الفرج

 

  • محمدصادق پورسینا

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی