یار تنهایی ها یا تنهاترین یار؟
به نام خالق زیبایی ها
امروز برام یک روز خاص بود، راستش بعد از چند ماه خانواده بابام (خانواده خودمون و عمو و عمه ها به همراه اهل بیت) دور هم جمع شدیم . واقعاً این بیماری با همه سختی هاش از جنبه هایی مفید بود. یکی از اون جنبه ها اینکه قدر سلامتی را که خدا مفت به ما ارزانی کرده رو بدونیم و دیگه اینکه قدر داشتن خاندانی منسجم رو داشته باشیم و سعی کنیم از لحظاتی که در کنار هم هستیم بیشترین استفاده رو ببریم؛ خلاصه ی کلام واقعاً دیدن عمو و عمه ها برام لذت بخش بود تاجایی که ذهنم درگیر موضوعی شد اونم این که چطور ندیدن فامیل و دوستان و ... این قدر ذهن همه را درگیر کرده ولی این همه سال دوری و نداشتن یک یار دلسوز که مهربانتر از مادر برای آدمه برامون عادی شده !
به زبون دعای فرجش رو زمزمه می کنم ولی در دلم واقعاً چقدر به فکر و یاد ایشان هستم و با وجود نورانیشان زندگی می کنم اینجاست که باید گفت : بهترین یار خلاصی از غم و غصه و تنهایی تبدیل شده به غریب ترین و تنهاترین یارو یاورم!
خدایا من را ببخش به خاطر غفلتی که نسبت به امام زمانم دارم و هنوز نتونستم با چنین وجود باصفایی انس بگیرم.
اللهم عجل لولیک الفرج
- ۹۹/۰۳/۲۴